کد مطلب:149445 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

منطق ابن عباس و منطق امام حسین
منطق ابن عباس منطق سیاست و بازی سیاسی بود، منطق عقل و دها و رعایت مصالح نفس خود بود. او با منطق عقلی، صحیح می گفت كه: انی اتخوف علیك فی هذا الوجه الهلاك، ان اهل العراق قوم غدر [1] (پس تو هم با آنها سیاست بازی و غدر كن) اقم بهذا البلد فانك سید اهل الحجاز، فان كان اهل العراق یریدونك كما زعموا فلینفوا عدوهم [2] (خودشان بروند دم چك، اگر كشته شدند كه به جهنم، اگر غالب شدند و مهیا شد تو برو. درست این منطق، منطق سیاسیون نفعی است نه منطق شهدا) ثم اقدم علیهم، فان ابیت الا ان تخرج فسر الی الیمن فان لها حصونا و شعابا، و لأبیك بها شیعة. [3] . معنای كلام ابن عباس این است كه اگر اهل عراق حاكمشان را بیرون نكردند و اهل جهاد نبودند تو هم آنها را رها كن. این منطق معامله است. منطق امام نه


منطق غدر و كید بود و نه منطق معامله و همكاری انتفاعی، صرفا منطق ایثار و عقیده و شهادت در راه عقیده بود. بشر یا منطق مكر دارد مثل اغلب سیاسیون دنیا، یا منطق معامله دارد مثل احزاب سیاسی امروز، یا منطق فدا و عقیده دارد مثل نوادر خلقت از قبیل امام حسین علیه السلام.

فقال له الحسین: یا ابن عم انی اعلم انك ناصح مشفق [4] (برای شخصی من و مصالح شخص من) و لكنی قد أزمعت و أجمعت علی المسیر. [5] مقصود حضرت این نیست كه گفتار از روی حسن نیت است و لی من این مقدمات و نتایج را قبول ندارم، بلكه مقصود این است كه این مقدمات و نتایج برای كسی كه بخواهد از این راه برود و اهل معامله و معاوضه باشد درست است ولی راه من این راه نیست و منطق من مطنق درد عقیده داشتن و درد خیرخواهی داشتن است، درد طبیبی است كه از غم مریضها رنج می برد.

(عزیز علیه ما عنتم حریص علیكم) [6] راه من راه شهادت است. منطق شهید منطق دیگری است غیر از منطق عقل عملی انتفاعی. معنای «ان الله شاء ان یریك قتیلا» این است كه خدا از تو روح شهادت می خواهد «ان لك درجة لن تنالها الا بالشهادة.).


[1] [من بر تو در اين سفر بيم كشته شدن دارم، زيرا اهل عراق قومي خيانت پيشه اند.].

[2] [در همين شهر بمان، زيرا تو سرور اهل حجازي، پس اگر اهل عراق خواهان تو باشند چنانكه مدعي اند بايد دشمنانشان را دور سازند و از شهر خود برانند.].

[3] [سپس نزد آنها برو؛ و اگر تصميم داري كه بيرون شوي پس به يمن برو زيرا كه دژها و دره هاي فراوان دارد، و پدرت در آنجا شيعياني دارد.].

[4] [حضرت به او فرمود: پسرعمو! من مي دانم كه تو قصد خيرخواهي و دلسوزي داري.].

[5] [ولي من تصميم قطعي براي حركت گرفته ام.].

[6] توبه / 128.